به کویر ماننده ایم
و به صحراهای داغناک
ما ،این آدمیان هبوط کرده در وادی حیرت
که چارسومان را دیوارهای سیمانی گرفته اند
تشنگانی که قدر دریا ندانسته
و پا از گلیم خویش فراتر گذاشتند
و سر از سراب در آوردند
ما این آدمیان سرگشته
این تشنگان تهیدست
.
و گفت :
یا موسی!
فقیر آنست که روزی دهنده ای چون منش نیست.
و بیمار آن که طبیبی چون من ندارد.
و غریب آن که رفیقی نیافته مانند من.
خدایا!
ما گدایان همواره در پیشگاهت سر میساییم
که از فقر عشق رنج می بریم
و از بیماری دل می سوزیم
و انتظارمان را پایانی نیست
درباره این سایت